حلماحلما14 سالگیت مبارک

حلما دختر کوچولوی من

ماجرای شب یلدا

1391/10/11 11:50
نویسنده : مامان عاشق
153 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comسلام به همگی شما عزیزان شب یلدا خیلی خوب بود و به مامانی و بابایی و حلما جونی خیلی خوش گذشت آخه قرار بود امشب مثلا تولد حلما باشه (چون هفته دیگه تولد پسر خالش کیارشه  میگفت یلدا هم تولد منه) البته ماجرا داره که براتون تعریف میکنم: ساعت 5 بود که خاله معصومه حلما جونی با محمدمهدی و پریسا و باباش اومدندو ساعت 7 بود که خاله زهرا و کیارش وباباش اومدند .خاله فاطمه هم که امسال با فامیل شوهرش رفته بود .ما هم که از ساعتها قبل اونجا بودیم وخاله اعظم ودایی جون محمد و آقاجون و مامان جون هم که میزبان مهمونی امشب بودند..وما رسما مراسم بخوربخور را ساعت 7:15 شروع کردیم .niniweblog.com

چشمتون روز بد نبینه تا پفکها رو باز کردیم حلما دچار خودبزرگ بینی شد و گفت چرا اینها اومدند خوراکی های من رو بخورند اینها همش برای منه آقاجون فقط برای من خوراکی میخره و اینجا خونه منهniniweblog.comniniweblog.com
 (به دلیل اینکه از صبح تا شب اینجاست بچم حس مالکیت پیدا کرده )خلاصه کلی گریه و قهر و..........(البته خیلی بده نی نی ها قهر کنند ولی دختر من حساسه و کاری نمیشه کرد.)الهی مامان به فداش کمی آروم شد که مامان جون شام آورد ولی حلما سر شام خوابش بردniniweblog.com
       موقع عکس گرفتن از تزئینات و خوراکی های تهیه شده توسط آقاجون حلما رو بیدار کردیم  چند عدد آلبالو خورد ودوباره خوابید(آخه بچم ظهر استراحت نکرده بو د   niniweblog.com
 وبقیه مراسم شعر خوانی همه اعضاء خانواده و اواز خوانی دایی محمد وخوردن انواع میوه و شیرینی و آجیل وکیک رو فردای یلدا داخل دوربین فیلمبرداری دیدومرتب میگفت دیشب تولد من بود .آقاجون برای من آواز میخوند.شما برای من دست میزدید ومامان من پشت شما خوابیده بودم و........در کل شب خیلی عالی بود از آقاجون و مامان جون به خاطر برپایی چنین شب خوبی خیلی ممنون و سپاسگذاریم.مرسی مامان جون مرسی آقاجون  niniweblog.com  niniweblog.com


   

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

roya
4 دی 91 10:37
azizam hamishe khosh bashe va dige ham ghahr nakone boos helmaye mehraboon



بوس به خاله بهتر از جون