تولد کیارش
سلامی چو بوی خوش آشنایی: بالاخره روز جمعه رسید و تولد کیارش شد. تولد کیارش ظهر برگزار میشد و حلما خانم ساعت 8 از خواب بیدار شدند و حمام رفتند و موهاشون رو ژل زدند و طبق انتخابی که قبلا کرده بودند لباس عروسشون رو آماده کردند (چون هوا سرد بود قرار شد توی راه پلیور و شلوار بپوشه اونجا که رسید لباسشو عوض کنه) ساعت 10 بود که ما همگی رفتیم تولد. تا رسیدیم دم در ورودی حلما گفت زود باش لباس عروسمو بپوشون الان مهمونها میاند که همه کلی خندیدند .لباس عروس پوشید با صندل قرمز با دستبند سفید و گیر سفید و تل سفید دیگه عروس تمام شده بودخیلی عالی و خوب بود .آقا وحید ارگ میزد و دایی جان محمد هم میخوند چه ترکیبی به به............خیلی خوش گذشت .بگذارید از اینجا بگم که حلما خانم کل مراسم رو در دست گرفته بودند. در تمامی عکسها حلما دیده میشد
تازه کسی هم نمیتونست از کنار کیارش بلندش بکنه .موقع فوت کردن شمع کیک حلما به کیارش اجازه فوت کردن نمیداد دیگه فندک آوردند تا مرتب شمع رو روشن کنند و بیچاره کیارش بتونه یک لحظه شمعش رو خودش فوت بکنه ... برش کیک هم که توسط حلما انجام شد . تازه موقع باز کردن کادوها جالب بود تموم رو خودش میخواست باز بکنه (کیارش کلی کلافه شده بود عزیزم) خیلی هم دخترم رقصید .ساعت 6 بود که دیگه برگشتیم .خاله جان به مهمونها کلی جایزه هم میداد به قید قرعه که شانس با من و باباجان حلما نبود ولی حلما مداد وبادبادک گیرش اومد